یلدا....

 

شما را گر شب یلدا بلنده                   ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

مرا لیست طلبکارا بلنده

از اول شانس و اقبالم کج افتاد

زمانه ناقلا با من لج افتاد۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

اگرچه بخت من چون شام تاره

در اون بالا ندارم یک ستاره                ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩ 

ولی هندونه ام در شام یلدا

سفیدیش بود چون شیر گاوا۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

انارم ترش و گردوهام پوچه

و چشمان زنم افسوس لوچه        ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

بود آجیل تلخ و سیب ها کال

و قطعاً می شود وارونه ام فال۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

خلاصه در شب یلدای بنده

بود اوضاع و حالم باب خنده

 ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩          ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 

 

 

 

 

:: خورشید، دختر یلدا

 

یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره

یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود

با اولین شب پاییز آمده بود

و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید

تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند

یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت

و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد

گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد

یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت

آتش که می دانی، همان عشق است

یدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد

آتش در وجود یلدا بارور شد

فرشته ها به هم گفتند:

یلدا آبستن است. آبستن خورشید

و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد

و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند

فرشته ها گفتند:

فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد

یلدا آفرینش را تکرار می کند

 

راستی فردا که خورشید را دیدی به یاد بیاور که او دختر یلداست

و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت


 

 

 

 

 

 

                                ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 

 ۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 

 

چشم به راه....

 

خدایا ....

آنان که همه چیز دارند مگر تو را

به سخره میگیرند آنان را

که هیچ ندارند مگر تو را!!

هر کودکی با این پیام به

دنیا می آید که

خدا هنوز از انسان نومید نیست

خدا به انسان می گوید:

((شفایت میدهم از این رو

که آسیبت میرسانم

دوستت دارم از این رو که

مکافاتت میکنم)).

آنان که فانوسشان را بر پشت میبرند

سایه هایشان پیش پایشان می افتد!

ماه...

روشنی اش را در سراسر آسمان می پراکند...

و لکه های سیاهش را برای خود نگه میدارد!

کاریز خوش دارد خیال کند  که رودها

تنها برای این هستند که به او آب برسانند

خدا...........

نه برای خورشید و نه برای زمین

بلکه برای گل هایی که برایمان میفرستد

چشم به راه پاسخ است.......

 

 

  رابیندرانات تاگور

باز هم کوروش!

 

امپراطور یونان به کوروش گفت:

که ما برای شرف می جنگیم و شما برای ثروت!

کوروش جواب داد :

هرکس برای نداشته هایش می جنگد...

او اینجاست!ما کجا میرویم؟؟؟؟؟؟؟

 

دل خوش از آنیم که حج میرویم

غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم

او که همین جاست کجا میرویم

حج به خدا جز به دل پاک نیست

شستن غم از دل غمناک نیست

دین که به تسبیح و سر و ریش نیست

هر که علی گفت که درویش نیست

صبح به صبح در پی مکر و فریب

شب همه شب گریه و امن یجیب...

خدایا . . . تشنه ام . . . تشنه ی معرفت . . . معرفتی چون حسین (ع)

 

حسین (ع) شناخت . . . خوب شناخت . . .



خوب شناخت که عاشق شد ! ! !


 

عاشق شد ؛ که عطش دیدن یار گرفت ! ! !



عطش دیدن یار بود که "سر " داد . . .که " خون" داد

 


 "سر "داد . . . و " خون "داد ؛ که :

 

خدا خون بهایش شد ! ! !



خدایا . . . به حق خون حسین (ع)
به من :



توفیق معرفت عطا فرما ! ! !



با عشق زمان فراموش میشود ؛ و با زمان هم . . . عشق ! ! !

 

خداوندا . . .

از عشق امروزمان چیزی
برای فردا کنار

بگذار !!! نگاهی ؛ یادی ؛ تصویری ؛ خاطره ای


برای آن هنگام که فراموش خواهیم کرد ؛ که


روزی چقدر عاشق بودیم ! ! !

نیومدی.....

 

چشم من گم شد تو پنجره ها !!،نیومدی

گفته بودم : واسه خاطر خدا.............نیومدی!

واسه تو نوشته بودم که دلم دیوونته

تو گذاشتی به حساب یه خطا؟..................... نیومدی!

نذرامو نوشتم رو گلا ، تا یادم نره

نذرا رو یکی یکی کردم ادا......................... نیومدی!

یکی گفت: شبای مهتاب بشینم دعا کنم

بالا رفت دستای من واسه دعا.................نیومدی!

 یکی گفت برو واسه کبوترا دونه بریز

دلمو ریختم واسه کبوترا..............................نیومدی!

سبزه زندگیمو بستم به غوغای ضریح

امانت دادم اونو دست رضا(ع) .....................نیومدی!

گفته بودم بیا از عشق تو !دیوونه شده

لااقل برای خاطر شفا ...............................نیومدی!

دیدمت رد میشدی از کوچه های خاطره

التماست کردمو گفتم بیا....................نیومدی!


این روزا هیچ نامه ای به مقصدش نمیرسه

تو شدی مثل جواب نامه ها.............نیومدی!


نمی گم بیا ، نمی خوام بیای،  نیا

فقط بهم بگو چرا نیومدی...........؟ چرا؟ 

چه بیای و چه نیای ، من سر حرفم میمونم

تاخیراتو نمیذارم پای وفا.........................نیومدی!

کم گوی...

 

کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی

چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی


دادند دو گوش و یک زبان از آغاز


یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگو

 

خداااااااااااا.......

 

در مواجهه با مشکلات ؛ آرام باش ؛توکل کن ؛


تفکر کن ؛ سپس آستینها را بالا بزن . . .


آنگاه . . .
دستان خدا را می بینی که :


پیش از تو دست بکار شده اند ! ! !

دل شکستن هنر نیست......

 

          

کی میتونه به دلش بگه : نشکن ! ! !

اما میتونه بهش یاد بده . . . اگر شکست

با لبه های تیزش !!! دست کسی رو که اونو 

 شکسته . . . نبــــــــــــــــــــــره ! ! !

 


نامردیه!

 

دوستی با هر که کردم ؛ خصم مادر زاد شد

 

 آشیان هر جا گزیدم ؛ لانه ی صیاد شد



 آن رفیقی را که با ؛ خون جگر پروردمش

 

  

وقت مردن بر سر دار آمد و ؛ جلاد شد ! ! !


 

خداوندا غرورم را شکستند.....

 

خداوندا ؛ غرورم را شکستند



پل سبز عبورم را شکستند

 


چه بی رحمانه در پاییز غربت


 

دل سنگ صبورم را شکستند

آنچه هستم.....

 

عیب کار اینجاست ؛ که من . . .



{ آنچه هستم } را با { آنچه باید باشم
}



اشتباه میکنم
. . . . یعنی :

 

خیال میکنم ؛ آنچه باید باشم ؛ هستم ؛


در حالیکه آنچه هستم ؛ نباید باشم ! ! !